نشر 100 برگ

نشر 100 برگ

حسین مهتدی
دکترای زبان و ادبیات عربی
فارغ التحصیل دانشگاه تهران
دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه خلیج فارس بوشهر
mohtadi@pgu.ac.ir

پیوندهای روزانه
                                                   عشق با صدای بلند/ گزینۀ شعرهای نزار قبانی

این مجموعه شعر گزیده وسیعی از بسیاری از کتاب‌های قبانی است فقط شعرهای عاشقانه نزار را دربر نمی‌گیرد، بلکه بخشی از آن شامل شعرهای سیاسی اوست. این کتاب از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده است.


نویسنده: نزار قبانی
مترجم: احمد پوری
ناشر: نگاه
تاریخ چاپ: 1394
مکان چاپ: تهران
تیراژ: 1100
شابک : 2ـ990ـ351ـ964ـ978
تعداد صفحات:414

در ماه مه 1998 ادبیات عرب با یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های شعرش وداع کرد. نزار قبانی شاعر عاشقانه‌سرای سوری در هتلی در لندن دنیا را برای همیشه ترک کرد.

قبانی بدون شک شاعری است که در دنیای عرب چه او را بپذیری یا نه، نمی‌توانی به‌سادگی از کنار نام و آثارش رد شوی. شعر عرب در صد سال اخیر چهره‌های برجسته‌ای ارائه کرده است که نزار یکی از جنجالی‌ترین و شاخص‌ترین آنهاست.

تا سال‌های آغازین قرن بیستم جهان، شعر عرب را در محدودۀ چند شاعر برجستۀ کلاسیک می‌شناخت. شاعرانی چون نبیغ الظبیانی، ابن زیدون، ابونواس، ابوتمام، متنبی، ابن المعتز، ابوالعلاء معری.

در آغاز قرن بیستم شاعران جوانی از سوریه، لبنان و فلسطین به ایالات متحده و آمریکای جنوبی مهاجرت کردند که به شاعران «مهجر» (مهاجر) معروف شدند. مواجهه با ارزش‌های متفاوت و شوک فرهنگی سبب شد این شاعران برای حفظ هویت به شعر کلاسیک عرب پناه ببرند. اما این بازگشت نقادانه نبود و سبب تغییراتی در شکل و وزن شعر شد. شاعرانی چون ابونواس و معری توانستند الگویی مناسب برای شاعران مهاجر باشند، چراکه در دورۀ خود معتقد به رهایی از دشوارگویی و نزدیک‌کردن شعر به زبان مردم بودند.

دو گروه مشخص در این دوره پا به عرصه گذاشتند: الرابطة القلمیه (گروه قلم) که در 1920 در نیویورک تشکیل شد و جبران خلیل جبران و ریحانی در رأس آن بودند و گروه دیگری به نام العصبة الاندلسیه در سن‌پائولو.

شعر پس از این گروه به چهار دورۀ مشخص تقسیم می‌شود: گروه تفعیله 1947 ـ 1957، جنبش مجلۀ شعر (مکتب سوریه) 1957 ـ 1967، جنبش حریزان 1967 ـ 1980، تجربۀ بیروت 1982 به بعد.

نزار قبانی را نمی‌توان به سادگی در یکی از این گروه‌ها قرار داد. او نخستین مجموعۀ شعری خود را با نام «آن زن سبزه به من گفت» در 1944 چاپ کرد. در این مجموعه این شاعر 21 ساله سوری به صورت غیرمنتظره‌ای به جنگ با سنت و تابوهای عرب درباره زن برخاسته بود. او چون عموی خود ابوخلیل قبانی شاعر و نمایشنامه‌نویس و کارگردان جنجالی که از ترس کینه و حملات سنت‌پرستان مجبور به ترک سوریه شده بود، با چاپ این کتاب جنجالی به پا کرد.

حملۀ اصلی بر این کتاب نه به دلیل نوآوری در فرم شعری، بلکه بی‌پروایی شاعر در شکستن تابوهای سنتی دربارۀ زن بود. این مجموعه با وجود تمامی هجوم‌ها و دشمنی‌ها به سرعت به میان مردم به ویژه جوانان رفت و نام نزار را به عنوان شاعری جنجالی و شجاع بر سر زبان‌ها انداخت.

پس از این اثر و شعرهای دیگر که از نزار در نشریه‌ها چاپ شد، سه گروه عمده او را زیر ضربۀ انتقاد گرفتند. نخست سنت‌گرایان معتقد به اخلاقیات سنتی که نزار را شاعری منحرف و فاسد نامیدند. این گروه با تشدید فشارها بر او سعی داشتند او را همچون عمویش وادار به ترک سوریه کنند. دوم شاعران سنتی عرب بودند که نزار را به سبب سادگی و عامه‌فهم بودن مبتذل نامیده و اعتقاد داشتند او سطح فاخر شعر عرب را تا حد مردم عادی و بچه‌مدرسه‌ای ها پایین آورده است و سوم شاعران سیاسی و انقلابی بودند که نزار را به دلیل اینکه در میانۀ التهابات سیاسی فقط از عشق و زن می‌سراید، ملامت می‌کردند.

اما عدۀ کثیری بودند که تعهد عمیق نزار و حساسیت او را به ظلم و کهنه‌پرستی می‌ستودند. نزار با طرح ستمی که به سبب سنت‌ها به زن در جوامع غربی روا می‌شد، مسئله را از چارچوب عشق و جسم زن بالاتر برده و دردی دیرین را که زنان مجبور به تحمل آن بودند خارج کرد. اشعار عاشقانۀ او جان تازه‌ای به کالبد فرسوده شعر عرب که در آن شاعران با عصای سنت در جادۀ شعر گام برمی‌داشتند، دمید و به عشق و لذت مفهومی زمینی و مدرن داد.

نزار که سال‌ها به عنوان کارمند عالی‌رتبۀ وزارت خارجه در کشورهای مختلف به ویژه اروپایی مشغول به کار بود، سرانجام در بهار 1966 از تمامی کارهای دولتی کناره گرفت و در بیروت ساکن شد. در این شهر بود که انتشارات نزار قبانی را تأسیس کرد و از زن سوری خود جدا شد و با بلقیس الراوی آموزگار عراقی ازدواج کرد.

بلقیس در سال 1981 در حادثۀ بمب‌گذاری در بیروت کشته شد. مرگ او تأثیر ژرفی بر زندگی نزار گذاشت تا جایی که لبنان را برای همیشه ترک کرد. ابتدا راهی سوئیس شد، بعد مدتی در فرانسه ماند و در آخر به شهر محبوبش لندن که همیشه برایش مظهر آرامش و زیبایی بود، رفت و در آن نیز دنیا را ترک گفت.

اتهام غیرسیاسی بودن و زن‌بارگی بر نزار کم‌کم رنگ باخت. او با نشان‌دادن واکنش به مصائبی که اسرائیل به دنیای عرب تحمیل می‌کرد، ثابت کرد از جریان‌های سیاسی دور نیست و به اندازۀ دیگر شاعران سیاسی در برابر این جریانات حساس است. کتاب معروف او «حاشیه‌ای بر کتاب شکست» که در این گرینه نیز درج شده، از زیباترین و تأثیرگذارترین شعرها دربارۀ شکست در جنگ ژوئن 1967 است:

سرزمین غرق در اندوه من                                       توبه آذرخشی

مرا از یک شاعر عاشقانه‌ها                                      بدل به شاعری کردی که با خنجر می‌نویسد

اشعار او در تحلیل شکست هولناک اعراب در جنگ با اسرائیل شاید از قوی‌ترین و محکم‌ترین اشعار سیاسی عرب باشد:

ما مردمی پوست‌کلفت هستیم                                  با روحی تهی

روزهایمان به شعبده‌بازی می‌گذرد                             شب‌ها با شطرنج و خواب سر می‌کنیم

نزار قبانی در ایران و شاید حتی در جهان به عنوان شاعر عشق و زن شناخته شده است؛ اما واقعیت این است که برخی از زیباترین اشعار مقاومت را در مواجهه با ستمی که از سوی اسرائیل بر اعراب رفته، او سروده است. این است که بخشی از کتاب به شعرهای او در این زمینه اختصاص یافته است.

فهرست مطالب کتاب:

پیش‌گفتار

از: کتاب عشق

از: صد نامۀ عاشقانه

گزینه‌ای از دیگر مجموعه‌ها

از: تقدیم به بیروت، زن، با عشق

از: پیوند با آزادی

از: شیهه اندوه مرا می‌شنوی؟

از: من یک مرد هستم، تو یک قبیله زن ....

از: پنجاه سال در ستایش زن

از: واریاسیون‌هایی برای تم عشق

از: حاشیه برای کتاب شکست و چند شعر دیگر دربارۀ جنگ

  • حسین مهتدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی